نظارت بر نحوه دفاع در دعاوی، یکی از مسائل حیاتی در حوزه حقوق است که نیازمند تخصص وکیل با تجربه و دانش کافی در حوزه قانونی مربوطه است. وکیل با دقت به جزئیات هر پرونده نقاط نقض یا مزایای قضایی را شناسایی میکند تا بتواند به بهترین شکل ممکن، دفاع از موکل را اجرا کند.
ابتدا، وکیل نقش محوری در جمعآوری اطلاعات دارد. او نیاز دارد که با دقت تمام جوانب مرتبط با دعوا را مطالعه کند و از جمله شواهد، اسناد، و شهادتها استفاده کند تا دفاع خود را به بهترین نحو ممکن سازماندهی کند.
سپس، وکیل به تحلیل نقاط قوت و ضعف دعوا میپردازد. او نقاط مثبت پرونده را برجسته میکند و نقاط ضعف را شناسایی میکند تا بتواند استراتژی دفاعی مناسبی ارائه دهد.
وکیل به بقین در فکر ارائه استراتژی دفاعی موثر است اگر چه در این مسیر نقش موکل را در ارائه اطلاعات صحیح به وکیل را نبایستی نادیده گرفت لذا وکیل با ضمن مشورت با موکل و بررسی شرایط و خطرات احتمالی و قابل پیش بینی هر دعوا ، ایدهآل ترین مسیر دفاعی را تدوین می نماید و به بهترین شکل ممکن از دلایل حقوقی و مدلهای استنادی استفاده می نماید تا دعوای موکل را به یک پایان موفق برساند.
وکیل در تعامل با دادگاه و طرف مقابل نیز نقش حیاتی دارد. او باید قابلیت مذاکرهای بالا داشته باشد تا بتواند با دقت در جلسات دادگاه و تعاملات مختلف، منافع موکل را محافظت کند و باز نقش موکل در اعتماد به وکیل و ارائه راهکارها وکیل به ایشان مهم است.
در دفاع از موکل؛ وکیل مدیریت داده های موکل در اثبات خواسته موکل را بر عهده دارد که در چه زمانی از آنها استفاده نماید. او باید به دقت نگاهی بر دلائل مربوط به دعوا داشته باشد تا از آنها اطمینان حاصل شود که شواهد مقنع و بهکاررفته به بهترین نحو ممکن به دفاع از موکل خدمت کنند.
وکیل در جلسات دادرسی وروند دادرسی پرونده ، ناظر پرونده است و در صورت لزوم، به تنظیم استراتژی جدیدی پرداخته و دفاع را بهروز رسانی کند. این امر از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که مسائل قانونی همیشه دینامیک و پیچیده هستند.
در نهایت، وکیل مسئول اطلاعرسانی موکل در مورد توسعههای دعوا و نحوه پیشروی پرونده است. او باید موکل را در جریان تمامی مراحل دفاع بگذارد و به اطلاعات دقیق و شفافی در مورد مسائل حقوقی مر
تبط با پرونده دست یابد. به این ترتیب، وکیل نقش بسیار مهمی در اطمینان و آرامش موکل در طول دعوا دارد.
آنچه در سالهای وکالت تجربه بنده شده است اینکه پیشنهادات وکیل به موکل بعضا نادیده گرفته میشود و موکلین بعضا بر اساس خواسته ها و تمایلات خود دعوا را پیگیری مینمایند در حالیکه شاید طرح دعوا در محاکم اشتباه باشد و راه سازش پسندیده تر ویا بالعس .
تجربه وکالتی؛
در یک پرونده ای روند دادرسی در دادگاه بدوی به نفع موکل پیش رفت و قبل از صدور رای در آخرین جلسه دادرسی طرف دعوا پیشنهاد سازش را مطرح نمود ولی موکل به صراحت و با قاطعیت اعلام نمود تمایلی به سازش ندارم بعد از امضاء صورتجلسه و خروج از دادگاه و دعوت موکل به دفتر، ایشان باز طی مذاکره ای که داشتیم ، فروض سازش یا عدم سازش را به تفکیک برای ایشان تشریح نمودم و باز ایشان اصرار بر ادامه روند دادرسی را داشت.
نهایت امر رای بدوی به نفع موکل صادر شد و باز طرف دعوا پیشنهاد مذاکره و سازش داشت و باز به موکل گفتم جلسه ای اقلا برای مذاکره برگزار گردد و علیرغم تشکیل جلسه مذاکره ،نگاه ایشان از موضع قدرت یود و سر سوزنی از خواسته خود کوتاه نیآمدند و یک مطلب را به ایشان عرض کردم؛
«من وکبل شما هستم در چارچوب قانون ار حق قانونی شما دفاع خواهم نمود اما در این پرونده رویه های قضایی متفاوت است وممکن است در دادگاه تجدیدنظر شما موفق نباشید لذا اگر شما امروز این مبلغ را از طرف دعوا دریافت نمائید باز پیروز هستد و وکیل تعهد به تلاش دارد نه کسب نتیجه و از نظر من سازش در این مقطع یعنی موفقیت شما».
متاسفانه باز نپذیرفتد و طرف دعوا تجدیدنظر خواهی نمود و بعد از یکسال و ادامه دادرسی فی جمله عرض نمایم ؛«آنچه در دادگاه بدوی از جانب طرف دعوا به موکل پیشنهاد شد به همان مبلغ در تجدیدنظر سازش شد» !!!!!
کم نیستند از این پرونده ها و این یک حقیقت تلخ است «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».